به گزارش همشهری آنلاین، اولین نماینده امام در لبنان که اکنون نمایندگی رهبر انقلاب را برعهده دارد، میگوید: امام موسی صدر مواضع سیاسی امام خمینی را کاملاً قبول داشت ولی شرایط لبنان اجازه ترویج این مواضع را نمیداد و او سعی میکرد متناسب با وضعیت این کشور عمل کند و طلبههای لبنانی تشویق میشدند در زمان تبعید امام در عراق به نجف مهاجرت کنند.
دو جمله رهبر انقلاب در تعریف از «سید عیسی طباطبایی» کافی بود تا راه آشنایی با این دانشمند جهادگر و همدرد محرومان باز شود. آیتالله خامنهای در ابتدای قرآنی که به حاج عیسی هدیه دادند آمده است، «خداوند وجود شریف جناب حجتالاسلام آقای حاج عیسی طباطبایی را محفوظ دارد و خدمات با ارزش ایشان را قبول فرماید بمنه و فضله».
در ادامه، بخش دوم مصاحبه حجتالاسلام رضا خراسانینژاد با حجتالاسلام حاج عیسی طباطبایی که قرار است طی پنج فصل منتشر شود، آمده است:
بعد از اقامت در عراق وارد لبنان شدید، چطور شد که اینجا آمدید و کارهای فرهنگی را شروع کردید؟
هر منطقه حکم خودش را دارد، همانگونه که هر شخص روحانی شخصیت خاص خودش را دارد. به هرحال، دست قضا و قدر ما را به لبنان کشاند. این امکان وجود داشت که به اروپا بروم، چون آن موقع ارتباطم با مخالفین نظام طاغوت خوب بود و یکی از پایگاههای مهم آنها اروپا بود. اما دست قضا و قدر من را به لبنان کشاند و توفیق آشنایی با موسی صدر را پیدا کردم. ایشان هم در اوایل کار نیاز داشت یک ایرانی بیاید و باهم هم نفس باشند. لبنانیها با او خیلی موافق نبودند، امام موسی صدر افکار سیاسی داشت و جو لبنان ورود به مسائل سیاسی را نمیپذیرفت و آنجا همان فضای نجف حاکم بود.
از آشنایی خود با امام موسی صدر بگویید.
من با امام موسی صدر در شهر صور سوریه آشنا شدم. مجلس شیعه تصویب نشده بود و امام موسی صدر تلاش میکرد که علمای شیعه را منسجم کند، زیرا در لبنان نظام سیاسی چند قطبی بر شیعیان حاکم بود. مثلاً بیت حماده در بعلبک زعامت شیعه را برای خود متصور بود، چون مدتی رئیس پارلمان بود.
بیت اسعد در جنوب زعامت شیعه را بر عهده داشتند و اگر یک روحانی میخواست در منطقه نقشی داشته باشد، باید زیر پوشش و چتر آنها می بود. امام موسی صدر دوست داشت خودش یک نظام و حرکت جدیدی به وجود بیاورد، اما با وجود مشکلات و چالشهایی که با آن مواجه بود، وقتی یک طلبهای را میدید و احساس میکرد که فرد مفید است، فوراً او را جذب میکرد. آن زمان همچنین قضیه فلسطین مطرح بود و امام صدر نیز در باره آن حساس بود و بر علیه اسرائل موضعگیری میکرد.
این قصه مربوط به چه سالی است؟
فکر کنم سال چهل و شش باشد. امام موسی صدر در صدد بود که چگونه می تواند فضای حاکم بر لبنان را بشکند و این مجلس شیعه ایجاد شود و شرایطی را به وجود بیاورد که نفع مردم، فقرا و همه لبنانیها در آن باشد و از اروپا و آفریقا به کشورشان باز گردند. ایشان کوشش میکرد که روحانیون با فضا حاکم آشنا شوند و تحلیلهای سیاسی مناسب داشته باشند و روابط میان ایران و لبنان را بهبود ببخشند. امام موسی صدر تلاش می کرد چنین فضایی را به وجود آورد. ما در آن موقع یک طلبه بودیم، از طرفی باید درس میخواندیم و از طرف دیگر باید با اندیشه و افکار امام موسی صدر و مسائل فلسطین آشنا میشدیم. در آن موقع جنگ ۶۷ هم شروع شده بود، هرچند وقتی من وارد لبنان شدم، چند درگیری دیگر صورت گرفته بود که من در صور مستقر بودم و مسؤولیت مرکز اسلامی را به عهده من گذاشته بودند. جنگ شروع شد و این جنگ تحول بزرگی به وجود آورد چون شکست بود و آن هم یک شکست مفتضحانه برای عربها. تبلیغات شان اثر نداشت، هم شکست خوردند و هم سرشکسته شدند.
امام موسی صدر، در چنین شرایط و فضای نامساعد، شروع به کار تبلیغاتی کرد باید در چند جهت مبارزه را پیش می برد. ایشان شخصیتی بود که خداوند او را ساخته بود که در چنین شرایط سختی بیاید مردم لبنان را از این حالت که به وجود آمده و حضور علمای کهنسالی سیاست را حرام می دانستند، خارج کند. او می بایست مسلمانان را از تأثیرپذیری اندیشه سیاسی مسیحیان و افرادی که خود را ذوب در افکار و اندیشه سیاستمداران مسیحی کرده بودند، نجات می داد. شیعیان در وضعیت خوبی قرار نداشتند، علماء بزرگ سیاسی، مانند مرحوم «شرفالدین» و «سید محسن امیر» و... از دنیا رفته بودند، فرانسه هم در آن زمان قانون سیاسی را وضع کرده بود که در آن سه کرسی وجود داشت، کرسی اول را به اقلیت مسیحی اختصاص داد، کرسی دوم را که پارلمان بود در اختیار شیعیان گذاشت که آنها هم تحت تاثیر و حمایت مسیحیت بودند و کرسی سوم را در اختیار اهلسنت قرار داد، که هنوز همین روند ادامه دارد. شیعیان با این روند موقعیت خوبی به دست آوردند، اما درست نمی توانستند از آن استفاده کنند. امام موسی صدر، با کسی که در آن زمان رئیس پارلمان بود، میانه خوبی نداشت و شخصی که گرایش به ایشان داشت نماینده منطقه «بعلبک» و «حرمل» بود که پیر شده بود و در مجلس رأی نیاورد. آقای «کامل اسعد» که «کامل زیتونه» هم به او میگفتند، آدم بدجنسی بود که ریاست پارلمان را به عهده داشت و امام موسی صدر را خیلی رنج میداد.
امام موسی صدر تلاش می کرد کاری را انجام دهد که باعث افتخار و سربلندی شیعه در لبنان باشد، طلبهها را جذب میکرد، از جمله جذب شدگان من بودم. ایشان مرکز اسلامی را در شهر صور در مقابل حوزه کوچک آقای «شیخ عزالدین» تأسیس کرد و طلبهها آن حوزه همگی آمدند به سمت مرکز اسلامی، حوزه او تعطیل شد و این سبب دشمنی بیشتر گردید. امام موسی صدر در مرکز اسلامی تازه تأسیس شده، تلاش میکرد طلبههایی را در آنجا تربیت کند که در آینده موثر باشد و در آینده اگر رأیگیری شود، آنان بتواند هم در مسأله مجلس شیعیان و هم در مسائل دیکر موثر باشند، تحولی در لبنان به وجود آورند.
طلاب جوان کم بودند و همین ها هم بیشتر انگیزه داشتند که درس بخوانند و مراتب علمی را داشته باشند و بیایند مجتهد شوند و یا بیشتر دوست داشتند که قاضی شوند و یک پست حکومتی بدست بیاورند و راجع به احوال شخصیه شیعیان قضاوت نمایند. در لبنان هر مذهب قاضی جداگانه و مربوط به خودش را دارد، امکانات خوب و حقوق خوب نیز دارند. اگر طلبهای میخواست درس بخواند هدفش رسیدن به همین موقعیت بود، که مسئولیت این مسأله را مجلس شیعیان، که خودش نیز یک نهاد دولتی است، عهدهدار بود. مجلس شیعه باید قضات را باید معین می کرد، چون مجلس شیعه طلبهای را تربیت میکند که گرایش به این نقش را داشته باشد، نه گرایش سیاسی.
امام موسی صدر طرحی خاص درباره اندیشه سیاسی داشت و طلاب جوان را با همان گرایش سیاسی تربیت میکرد. یعنی امام موسی صدر سیاستاش این بود که طلبهها گرایش به اندیشه سیاسی امام(ره) پیدا کنند. اندیشه سیاسی امام که از قم شروع شد و بر علیه آمریکا و اسرائیل بود، تازه به نجف رسیده بود که امام را تبعید کردند. امام(ره) بعد از مدتی که به نجف برگشت، نجف خالی از اندیشه سیاسی، متحول شد و امام(ره) فضای نجف را عوض کرد.
امام موسی صدر با تبعیت از سیاست امام (ره) تلاش داشت که بتوانند ایرانیهای را که میخواستند از نجف یا ایران به لبنان بیایند، به مرکز اسلامی منتقل کند. من به عنوان یک طلبه در آن زمان به اندیشههای ایشان گرایش پیدا کردم و مرکز اسلامی را اداره می کردم.
تلاشهای امام موسی صدر چهقدر در صدد پیاده کردن اندیشه سیاسی امام(ره) در لبنان بود؟
در قدم نخست امام موسی صدر، خیلی به دنبال ترویج اندیشه سیاسی امام(ره) در لبنان نبود؛ چون شرایط و فضای موجود اجازه چنین کاری را نمیداد. ایشان در فعالیتهایش میخواست یک حد وسطی را حفظ کند، از طرفی میخواست طلبهها از اوضاع و شرایط روز مطلع باشند و سیاست را بدانند و از سوی دیگر، توجه داشت که مشکل پیدا نشود، زیرا اگر در آن شرایط میخواست به صورت مستقیم اندیشه سیاسی امام(ره) را طرح کند، با چالشهای زیاد مواجه می شد. چنانچه، ایشان را متهم کردند که وی جاسوس شاه است، به خصوص وقتی که مجلس شیعه شکل گرفت. یعنی شرایط در زمان برای ترویج اندیشه امام(ره) مناسب نبود و ایشان خیلی با احتیاط قدم بر میداشت.
ایشان امام(ره) را قبول داشت؟
ایشان به دنبال ترویج اندیشههای امام (ره) بود، اما شرایط و موقعیت اجازه چنین کاری را نمیداد. وقتی ایشان مجلس شیعه را تأسیس کرد، آن زمان به صورت روشن ایشان سیاستهایش را اعلام کرد و آنجا معلوم شد که به دنبال ترویج اندیشه امام (ره) است. به اندازهای فضا در نجف بد بود که طلبههایی که در مرکز اسلامی تربیت میکردیم، همگی به عراق و نجف و... مهاجرت کردند.
دولت لبنان این طلبهها را تبعید کرد؟
نه، من تشویق کردم که طلبهها مهاجرت کنند. نه امام موسی صدر میتوانست در مرکز اسلامی کارهای را در رابطه با اندیشه امام(ره) انجام دهد و نه شرایط لبنان آن زمان مساعد این کار بود. لذا من طلبهها را تشویق کردم که به نجف بروند، آنجا امام(ره) حضور حضور داشت و فضای سیاسی بازتری حاکم بود. از آن طلبهها، الان زیاد هستند که به مرتبه علمی بالایی رسیدند.
هشتمین اجلاس بینالمللی «مجاهدان در غربت» در تجلیل از حجتالاسلام والمسلمین «سید عیسی طباطبایی» با حضور چهرههای شاخص گروههای مقاومت و همچنین نمایندگان و روسای پارلمانهای کشورههای حوزه مقاومت، علما، فضلا و جمع کثیری از فرماندهان ارشد حزبالله و تاثیرگذران عرصه مقاومت ۲۴ شهریور در دامغان و اول و دوم مهرماه در مشهد مقدس برگزار میشود.
نظر شما